مرد سینمای ایران

ساخت وبلاگ

تازه فیلم بزرگ آمده بود و ما ویدئو خریدم آیوا 102 همه می گفتن از 101 بهتره و هیچ وقت هم متوجه نشدیم چرا مدل 102 از 101 بهتر بود اوایل با کلی پرس و جو چندتایی فیلم پیداکردیم شوء های نوروز سال 69 با بلا بلای اندی و کوروس می رقصیدیم و با شاگرد اول شهرام شب پره عاشق میشدیم ، بعدها با معرفی و دریافت کد رمز به فرهاد رسیدیم کسی که هفته ای فیلم کرایه می داد هفته ای 7 تا فیلم و کرایه هر فیلم 20 تومان  بعد شام در مراسمی با حضور چایی و میوه و کل اعضاء خانه مراسم پخش فیلم داشتیم ، همه جور فیلمی هم می گرفتیم از فتولوس های ژاپنی بگیر تا وسترن های کلاسیک ایتالیا و حتی کشته شدن پسر به دست پدر فیلمهای هندی اما یه فیلمهایی بود که رنگ نداشتن سیاه و سفید بودن اما رنگ زندگی داشتن فیلمهایی که میگفتن فیلم فارسی هستند و بی ارزش اما ارزشهای جامعه ایران, بودن همون ارزشهایی که مسجد حرمت داشت و به حرمتش از خون قاتل می گذشتند ، چادر نماز حرمت داشت و اگر کسی می خواست به چادر نماز بی حرمتی کنه زیر بازچه فلک می شد ، خواهر حرمت داشت و به خاطر لکه خون دامنش قیصر محله رو به خون کشید ، مردونگی حرمت داشت و به خاطر یه تار سبیل زندانی آزاد می شد ، ماه محرم حرمت داشت و گنده لات محل عرق کنار می گذاشت و علمدار می شد ، مهمان حرمت داشت و به خاطر مهمان زن مرد صاحبخانه شب تو کوچه می خوابید و مادر حرمت داشت به خاطر موی سپیدش فرمان چاقو غلاف کرد و با دست خالی از حرمت خانواده دفاع کرد .

فرمان من مردونگی وقتی شناختم که به حرمت مادر چاقو غلاف کردی

روحت شاد مرد ایران

خاطره ها...
ما را در سایت خاطره ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmemento6 بازدید : 116 تاريخ : چهارشنبه 21 آذر 1397 ساعت: 6:58